گزیده ایی از نسخه تعزیه وفات كریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
نسخه تعزیه وفات كریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
(معصومه)فلک به سینه نهم تا به کی عزای غریب ؟ چقدر اشک فشانم من از برای غریب ؟ رضا به طوس غریب است من نمی دانم چه وقت یم رسد اندر وطن رضای غریب ؟(امام تقی)حمیده عمه ام ای گشته آشنای غریب به در دل طلبی تا به کی دوای غریب ؟ غریبی از تو نمورده است عمه در غربت که ریختی به وطن اشک از برای غریب (معصومه) ای عمه خون ز دیده نبارد اگر غریب این شام غم چگونه نماید سحر غریب (امام تقی)ای عمه چند می زنی از غم به سر غریب تا کی کنی تو ناله چو مرغ سحر غریب ؟(قاصد) شیعیان قاصدم از کوی وفا می آیم هدهد خوش خبر از طرف صبا می آیم ای عزیزان برسانید به معصومه خبر که من از خدمت آقام رضا می آیم(معصومه) آه از ناله چاوشش دلم رفته ز هوش این زمان می رسدم صوت غریبانه به گوش(امام تقی) بانگ چاووش به گوشم رسد و نغمه کوس گوییا قاصد بابم رسد از کشور طوس عجب از صوت خوشش بوی وفا می آید می روم تا که ببینم ز کجا می آید (معصومه) شکر خدا که گشت دلم از این نوید خوش جانم به مژدگانی ات ای عمه پیش کش هنگام خدمت آمده برخیز ای کنیز عنبر بیار و عود بسوز و گلاب ریز مژده بده به روشنی دیده ترم قاصد رسید نامه رسید از برادرم جارو بزن به خانه بده خانه را صفا برچین بساط غم ، بِتکان گَرد متکا (کنیز) ای بی بی مکرم چشم تو روشن است جارو کشم ز خار مُژه ، خانه گلشن است (قاصد)سلام ای گوهر دریای عصمت سلام ای دختر صاحب کرامت خدا آرد برون از انتظارت نماید سبز و خرم لاله زارت (معصومه)علیک ای قاصد جان پیک مقصود مرا مرغ سلیمان ابن داود بیان فرما کجا دیدی رضا را کجا دیدی تو آن بی اقرباء را ؟ (قاصد) بحمدالله که او را حال خوب است به شهر طوس محبوب القلوب است (معصومه) بس است که گشتم کباب از این مکتوب نمانده در دل من صبر و تاب از این مکتوب نمانده است دگر جای حرف گفتن من برو ببین تو تدارک برای رفتن من ببند محمل و زاد سفر مهیا کن روانه ام به خراسان ز ملک بطحا کن (امام تقی) به چشم عمه و امروز عازم راهی ز خدمت تو نخواهم نمود کوتاهی (امام تقی) بران ای عمه جان آهسته محمل که آهم می رسد منزل به منزل به یک دل من دو جا در اضطرابم فراق عمه و دوری بابم من اینجا باب من اندر خراسان به حسرت عمه ام اندر بیابان پدر اندر خراسان هست پا بند پسر باشد به یثرب آرزومند خداوندا به آه غم نصیبان رسان اندر وطن جمع غریبان (معصومه) خداحافظ ضیاء دیدگانم خداحافظ انیس جسم و جانم (قاصد دوم) ای اهل قم مصیبت عُظما پدید شد در شهر طوس پادشه دین شهید شد کشتند اهل کینه امام غریب را خاکم به سر ، رضا ز جهان ناامید شد (مرد قمی) ای اهل قم زمان عزاداری آمده هنگام اشک ریختن و زاری آمده مأمون دون شکست دل خاص و عام را مسموم کینه ساخت امام انام را گردید مرد و زن به عزایش سیاه پوش اندر بساط غم همه گردید در خروش (معصومه)کنیز از دور شهری شد هویدا که از سیمای آن غم گشت پیدا (کنیز) بلی بی بی قُمش این شهر نام است در اینجا شیعیان بس ازدحام است (زن قمی) امان امان از فلک داغ دیده سوخته شد لباس ماتم ار دست چرخ دوخته شدرضا ز زهر جفا شد ز عمر خود مأیوس امید حضرت معصومه قطع شد افسوس (معصومه) ای کنیز ای کنیز بهر خدا خبری داری ار ز حال رضا از من بینوا مکن پنهان راستی گو به صاحب قرآن (کنیز) آه ای بی بی ندیده مراد آسمان داغ دل بر دل تو نهاد شد شهید جفا رضا در طوس گشته پنهان زیر خاک افسوس (معصومه) کنیز هر که به پا می کند عزای غریب کسی که گریه کند لحظه ای برای غریب خدا به گریه کنان قصر نور می بخشد جنان و کوثر و طوبی و حور می بخشد طلب نما تو زنان را ز راه غمخواری که از برای غریبم کنند عزاداری (کنیز) به چشم بی بی غم پرورم حزینه زار بیاورم به حضورت زنان ماتم دار (زن قمی) سلام من به تو خاتون غم نصیب زمانه خوش آمدی به دیاری که ماند از تو نشانه اگر که نیست صبوری تو را ز داغ برادر برادر از چه نکرده است بهر تو خواهر (معصومه) ای پادشاه خوبان ، ای شاه کشور طوس از حسرت تو فریاد ، از فرقت تو افسوس ای رضا ای رضا ای رضا جان ای غریب دیار خراسان آیا به وقت مردن بودت چه گفتگویی ؟ هنگام جان سپردن بودت چه آرزویی ؟ (زن قمی) ای رضا ای رضا ای رضا جان ای غریب دیار خراسان (معصومه) بیا پیش ای کنیز مهربانم (کنیز) چه خدمت بی بی آزرده جانم ؟ (معصومه) مرا گردیده روز عمر کوتاه (کنیز) زدی آتش به دل صد جا به یک آه (معصومه) نهم سر چون رضا بر خشت غمگین (کنیز) غریبان را بلی خشت است بالین (معصومه) برو بیرون مرا تنها تو بگذار (کنیز) مکن یارب غریبی را چنین خوار (معصومه) نشین در گوشه ای معصومه زار بکن درد دل خود را تو اظهار روم به شوق کنون جانب رسول الله که گفتم اشهدان لااله الاالله محمد است رسول و علی ولی الله (کنیز) خدایا بر دلم غم شد زیاده به گوشم آمد آواز شهاده بیا بی بی ببندم چشمهایت کشانم سوی قبله دست و پایت (امام رضای غائب) ای خواهر غم زده ، قربانی سرت غمگین مباش می رسد از ره برادرت آمد رضای بی کس و بی غمگسار تو قربان ناله های دل داغ دار تو
(معصومه)فلک به سینه نهم تا به کی عزای غریب ؟ چقدر اشک فشانم من از برای غریب ؟ رضا به طوس غریب است من نمی دانم چه وقت یم رسد اندر وطن رضای غریب ؟(امام تقی)حمیده عمه ام ای گشته آشنای غریب به در دل طلبی تا به کی دوای غریب ؟ غریبی از تو نمورده است عمه در غربت که ریختی به وطن اشک از برای غریب (معصومه) ای عمه خون ز دیده نبارد اگر غریب این شام غم چگونه نماید سحر غریب (امام تقی)ای عمه چند می زنی از غم به سر غریب تا کی کنی تو ناله چو مرغ سحر غریب ؟(قاصد) شیعیان قاصدم از کوی وفا می آیم هدهد خوش خبر از طرف صبا می آیم ای عزیزان برسانید به معصومه خبر که من از خدمت آقام رضا می آیم(معصومه) آه از ناله چاوشش دلم رفته ز هوش این زمان می رسدم صوت غریبانه به گوش(امام تقی) بانگ چاووش به گوشم رسد و نغمه کوس گوییا قاصد بابم رسد از کشور طوس عجب از صوت خوشش بوی وفا می آید می روم تا که ببینم ز کجا می آید (معصومه) شکر خدا که گشت دلم از این نوید خوش جانم به مژدگانی ات ای عمه پیش کش هنگام خدمت آمده برخیز ای کنیز عنبر بیار و عود بسوز و گلاب ریز مژده بده به روشنی دیده ترم قاصد رسید نامه رسید از برادرم جارو بزن به خانه بده خانه را صفا برچین بساط غم ، بِتکان گَرد متکا (کنیز) ای بی بی مکرم چشم تو روشن است جارو کشم ز خار مُژه ، خانه گلشن است (قاصد)سلام ای گوهر دریای عصمت سلام ای دختر صاحب کرامت خدا آرد برون از انتظارت نماید سبز و خرم لاله زارت (معصومه)علیک ای قاصد جان پیک مقصود مرا مرغ سلیمان ابن داود بیان فرما کجا دیدی رضا را کجا دیدی تو آن بی اقرباء را ؟ (قاصد) بحمدالله که او را حال خوب است به شهر طوس محبوب القلوب است (معصومه) بس است که گشتم کباب از این مکتوب نمانده در دل من صبر و تاب از این مکتوب نمانده است دگر جای حرف گفتن من برو ببین تو تدارک برای رفتن من ببند محمل و زاد سفر مهیا کن روانه ام به خراسان ز ملک بطحا کن (امام تقی) به چشم عمه و امروز عازم راهی ز خدمت تو نخواهم نمود کوتاهی (امام تقی) بران ای عمه جان آهسته محمل که آهم می رسد منزل به منزل به یک دل من دو جا در اضطرابم فراق عمه و دوری بابم من اینجا باب من اندر خراسان به حسرت عمه ام اندر بیابان پدر اندر خراسان هست پا بند پسر باشد به یثرب آرزومند خداوندا به آه غم نصیبان رسان اندر وطن جمع غریبان (معصومه) خداحافظ ضیاء دیدگانم خداحافظ انیس جسم و جانم (قاصد دوم) ای اهل قم مصیبت عُظما پدید شد در شهر طوس پادشه دین شهید شد کشتند اهل کینه امام غریب را خاکم به سر ، رضا ز جهان ناامید شد (مرد قمی) ای اهل قم زمان عزاداری آمده هنگام اشک ریختن و زاری آمده مأمون دون شکست دل خاص و عام را مسموم کینه ساخت امام انام را گردید مرد و زن به عزایش سیاه پوش اندر بساط غم همه گردید در خروش (معصومه)کنیز از دور شهری شد هویدا که از سیمای آن غم گشت پیدا (کنیز) بلی بی بی قُمش این شهر نام است در اینجا شیعیان بس ازدحام است (زن قمی) امان امان از فلک داغ دیده سوخته شد لباس ماتم ار دست چرخ دوخته شدرضا ز زهر جفا شد ز عمر خود مأیوس امید حضرت معصومه قطع شد افسوس (معصومه) ای کنیز ای کنیز بهر خدا خبری داری ار ز حال رضا از من بینوا مکن پنهان راستی گو به صاحب قرآن (کنیز) آه ای بی بی ندیده مراد آسمان داغ دل بر دل تو نهاد شد شهید جفا رضا در طوس گشته پنهان زیر خاک افسوس (معصومه) کنیز هر که به پا می کند عزای غریب کسی که گریه کند لحظه ای برای غریب خدا به گریه کنان قصر نور می بخشد جنان و کوثر و طوبی و حور می بخشد طلب نما تو زنان را ز راه غمخواری که از برای غریبم کنند عزاداری (کنیز) به چشم بی بی غم پرورم حزینه زار بیاورم به حضورت زنان ماتم دار (زن قمی) سلام من به تو خاتون غم نصیب زمانه خوش آمدی به دیاری که ماند از تو نشانه اگر که نیست صبوری تو را ز داغ برادر برادر از چه نکرده است بهر تو خواهر (معصومه) ای پادشاه خوبان ، ای شاه کشور طوس از حسرت تو فریاد ، از فرقت تو افسوس ای رضا ای رضا ای رضا جان ای غریب دیار خراسان آیا به وقت مردن بودت چه گفتگویی ؟ هنگام جان سپردن بودت چه آرزویی ؟ (زن قمی) ای رضا ای رضا ای رضا جان ای غریب دیار خراسان (معصومه) بیا پیش ای کنیز مهربانم (کنیز) چه خدمت بی بی آزرده جانم ؟ (معصومه) مرا گردیده روز عمر کوتاه (کنیز) زدی آتش به دل صد جا به یک آه (معصومه) نهم سر چون رضا بر خشت غمگین (کنیز) غریبان را بلی خشت است بالین (معصومه) برو بیرون مرا تنها تو بگذار (کنیز) مکن یارب غریبی را چنین خوار (معصومه) نشین در گوشه ای معصومه زار بکن درد دل خود را تو اظهار روم به شوق کنون جانب رسول الله که گفتم اشهدان لااله الاالله محمد است رسول و علی ولی الله (کنیز) خدایا بر دلم غم شد زیاده به گوشم آمد آواز شهاده بیا بی بی ببندم چشمهایت کشانم سوی قبله دست و پایت (امام رضای غائب) ای خواهر غم زده ، قربانی سرت غمگین مباش می رسد از ره برادرت آمد رضای بی کس و بی غمگسار تو قربان ناله های دل داغ دار تو
+ نوشته شده در یکشنبه سیزدهم بهمن ۱۳۹۲ ساعت 17:41 توسط سعید كولیوند
|